جراحی پای فربد

ما در خانواده#بهشت_امام_رضا بر این یقین رسیده ایم که معلولیت محدودیت نیست ولی عوارض ناشی از آن سخت است، از اینرو ما به فرزندان خود باور داریم.آقا فربد از بچه ها ی توانیاب (جسمی حرکتی) بهشت است که برای عمل سختی دیگری جمعه به اتاق عمل رفت تا …

اول مهر

همه جا تاریک بود .مشخص بود وقت خواب بچه هاست .میخواستم وارد اتاق خاله مریم بشم .دیدم دو تا ابوالفضل و امیر مهدی دستاشونو زدن زیر چونه و زل زدن به روبرو.سه تا کیف مدرسه تکیه داده بودند به دیوار و بهشون چشمک میزدن.محو کیفا بودن .حتی سلام منم…

مستقیم بهشت

مستقیم بهشت ... مثل خیلی های دیگر دعوت بودم .اما جنس میهمانی فرق داشت .آسانسور باز شد .طبقه دوم .کفشهای دخترونه کوچولوی صورتی و آبی ، کتونی و کفش های زنانه جلوی در بود...کفش مردانه کم بود شاید دو یا سه جفت همه کفشها جفت شده بود توی جاکفشی . نفس …

برادرانه

‍برادرانه . لم داده بود روی مبل راحتی و فریاد میزد.خانم سیفی پس چیشد نوشابه ؟ خانم سیفی میگفت این دومیه ها ..‌ برات خوب نیست ... عباس با حالت محترمانه ای چشماشو بست و گفت مچکرم .لطفا ساعت ۲ چایی فراموشتون نشه ... خنده ام گرفته بود... با شه…

تولدت مبارک

‍ صداشون ساختمان را پر کرده بود.دعا میکردم اتفاقی نیفتاده باشه.از در وارد شدم. برف بود که توی سر و صورتم میخورد .چشمهامو بستم . با دستام به اطراف هجوم میبردم .یکدفعه،در تاریکی چشمهای بسته ،بدن ظریف و کوچولویی اسیر دستهام شد.به شوق اینکه سپهر …

پوریا و آرزوهاش

دو هفته بیخوابی و شب بیداری های مادرانه خاله های بچه های بهشت، داشت جواب میداد .همه برنامه ها به هم ریخته بود.اما برای رسیدن پوریا به آرزویش،چیزی نبود. خاله مریم میگوید: تا یادم هست هر باری که پزشکی میآمد پوریا اولین نفری بود که با شیرین زبانی از او دست سالم می…